یک آزمایس ساده
یک میله شیشهای و صمغ را در نظر بگیرید، هیچ کدام از آنها خواص الکتریکی از خود نشان نمیدهند؛ آنها را باهم مالش دهید و همچنان در تماس با هم قرار دهید، همچنان هیچ اثر الکتریکی از خود نشان نمیدهند؛ حال آنها را از هم جدا کنید حالا یکدیگر را جذب میکنند. اگر میله شیشهای دیگری را با صمغ دیگری مالش دهید و آن دو را جدا از هم قرار دهید و دو میله شیشهای را در کنار هم و دو تکه صمغ را هم کنار هم از نقطهای آویزان کنید میبینید که:
این پدیدههای ربایش و رانش در هر دو ماده دیگری که مانند شیشه و صمغ باردار شده باشد دقیقا به همین شکل تکرار میشود. جسمی که شیشه را براند میگوییم به شکل شیشهای[?] باردار شده و اگر جسمی شیشه را جذب کند و صمغ را براند میگوییم به شکل صمغی[?] باردار شده است.
امروزه در کاربرد علمی میگوییم جسمی که مانند شیشه باردار باشد بار مثبت و اگر مانند صمغ باردار باشد بار منفی دارد این علامتگذاریها مانند قراردادهای ریاضی در علامتگذاریاند. هیچ نیرویی (ربایش یا رانش) بین یک جسم بدون بار و یک جسم باردار وجود ندارد.
در نگاه میکروسکوپی، راههای زیادی برای بوجود آمدن جریان الکتریکی وجود دارد مانند حرکت الکترونها، حرکت حفرههای الکترونی که مانند جابجایی بار مثبت میماند و یا حرکت ذرههای مثبت یا منفی یونی (یون ها یا هر ذره باردار دیگری در جهت خلاف یکدیگر در برقکافت یا پلاسما حرکت میکنند). حرکت هرکدام از این ذرات باردار در ماده ایجاد جریان الکتریکی میکند و معمولا هم گفته نمیشود که ذره در حال جریان بار مثبت حمل میکند یا منفی.